سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
طلبه تخریبچی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

به نام خدا

نمی دونم چرا دو تا پست اول اختصاص پیدا کرده به نقد فیلم هر چی خیره ....

فیلم ضد ایرانی «پرسپولیس» در کن

فیلم ضد ایرانی «پرسپولیس» در کن

فیلم «پرسپولیس» به کارگردانی «مرجانه ساتراپی» که در بخش رقابتی شصتمین جشنواره فیلم کن به نمایش درخواهد آمد، روایت تلخ و سیاهی را از انقلاب اسلامی تصویر کرده است.

فیلم کارتونی «پرسپولیس» اگرچه به ادعای کارگردانش فیلمی کاملا بیطرفانه است ولی در قالبی سیاه و سفید سعی کرده تا انقلاب اسلامی را رویدادی تلخ وسیاه معرفی کند که مردم ایران را به مردمی افسرده و دل شکسته تبدیل کرده است.

این فیلم که براساس دو کتاب مصور «ساتراپی»، توسط خود او و با همکاری «ونسان پارونو»، فیلمساز فرانسوی ساخته شده است، تصویرگر خاطرات دختری چهارده ساله سرکشی است که به ادعای سازنده فیلم، پس از انقلاب اسلامی، ناگهان خود را در تهرانی کاملا سنتی و مذهبی می‌یابد و او که نمی‌تواند با وضع موجود خود را تطبیق دهد توسط والدینش به وین فرستاده می‌شود و تازه پس از استقرار خود در کشوری دیگر و رویارویی با فرهنگی جدید درمی‌یابد که در کشورش چه دروغ بزرگی به اسم حقیقت در حال وقوع است!

کارگردان این فیلم ضد ایرانی در رسانه‌های مختلف غربی مصاحبه کرده و در این مصاحبه ضمن تایید این مطلب که این دو کتاب در واقع روایت واقعی زندگی خود اوست، از وقایعی که در ایران پس از انقلاب و پس از جنگ ایران و عراق به وقوع پیوسته ابراز نگرانی کرده و مردم ایران را مردم ناامید و ترسان از بیان حقیقت معرفی کرده است!

فیلم ضد ایرانی «پرسپولیس» که قرار است در بخش رقابتی شصتمین جشنواره فیلم کن به نمایش در بیاید نظر مطبوعات غربی را به خود جلب کرده است.

در حالی که فیلم‌های متعارف و واقع بینانه درباره ایران چندان مورد توجه رسانه‌های خارجی قرار نمی‌گیرند، فیلم ضد ایرانی «پرسپولیس» نظر رسانه‌های خارجی بالاخص مطبوعات آمریکایی را به خود جلب کرد، آنچنانکه روزنامه آمریکایی لس‌آنجلس تایمز می‌نویسد: «پرسپولیس» یکی از زیباترین و بکرترین روایات تاریخی است که در عصر حاضر وجود دارد.

این فیلم که براساس دو کتاب مصور «ساتراپی»، توسط خود او و با همکاری «ونسان پارونو»، فیلمساز فرانسوی ساخته شده است، تصویرگر خاطرات دختری چهارده ساله سرکشی است که به ادعای سازنده فیلم، پس از انقلاب اسلامی، ناگهان خود را در تهرانی کاملا سنتی و مذهبی می‌یابد و او که نمی‌تواند با وضع موجود خود را تطبیق دهد توسط والدینش به وین فرستاده می‌شود و تازه پس از استقرار خود در کشوری دیگر و رویارویی با فرهنگی جدید درمی‌یابد که در کشورش چه دروغ بزرگی به اسم حقیقت در حال وقوع است!

لس‌آنجلس تایمز ضمن تعریف و تمجید از استعداد «ساتراپی» در کتاب‌های کمیک استریپ، وی را همپای «آرت اشپیگلمن» و «لیندا باری»، کاریکاتوریست‌های مشهور آمریکایی معرفی می‌نماید و می‌نویسد: جلد دوم این کتاب به مراتب بهتر از جلد نخست آن است و ساتراپی به خوبی توانسته از زبان کودکانه برای روایتی واقعی و جذاب استفاده نماید.

نشریه آمریکایی «پاپلیشرز ویکلی» نیز ضمن تمجید فیلم «ساتراپی»، درباره دومین جلد کتاب وی که در باره وقایع پس از جنگ و خروج «مرجان» از ایران است می‌نویسد: اگرچه در دومین جلد این کتاب از زهر کلام «ساتراپی» و تلخی اتفاقات روایت شده کاسته می‌شود، ولی «ساتراپی» در این قسمت نیز بسیار ماهرانه و زیرکانه عمل نموده و در بعضی جاها از این جلد بیش از جلد اول می‌توان به استعداد و انگیزه او پی برد.

  

همچنین روزنامه نیویورک تایمز در این باره می نویسد: داستان ساتراپی فوق‌العاده پیچیده است و بیشتر به یک مستند می‌ماند اگرچه در قالبی گرافیکی روایت شده است....این داستان بسیار پویا است و به خوبی می‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار نماید.

این روزنامه در پایان می‌نویسد: داستان پرسپولیس فوق‌العاده و جذاب است!

روزنامه یوس‌ای‌تودی نیز در ستایش «ساتراپی» با وی ترتیب یک مصاحبه رو در رو را داد و با او درباره انگیزه‌اش از نوشتن و پس از آن ساخت «پرسپولیس» به گفتگو نشست.

ساتراپی در گفت‌وگو با این روزنامه بدون اشاره به حمایت اکثریت ملت ایران از انقلاب اسلامی گفت: در کتاب اولم من خود از نزدیک با انقلاب و پس از آن جنگ ایران و عراق از نزدیک روبرو شدم، همه زندگی‌ من و دیگر هم میهنانم به خاطر آنچه که به وقوع پیوسته بود به شدت زیر و زبر شده بود که واقعا برای همه به خصوص یک نوجوان چهارده ساله بسیار سخت بود.

او در این مصاحبه خود را "تبعیدی" نامیده و مدعی شده کتاب دومش درباره زمانی است که به تبعید رفته است!.

وی می افزاید: آرزوها و خواسته‌هایم با یک فرهنگ جدید تلفیق شد که این واقعه چنان بزرگ و شگرف بود که من باید فراموش می‌کردم که هستم و از کجا آمده‌ام، اگر صادق باشم باید بگویم که چه روزها و شب‌هایی در خانه نمی‌نشستم از آنچه که در کشورم بعنوان یک دورغ بزرگ به وقوع می‌پیوست، نگران و افسرده نبودم!

وی با وجود دفاع همه جانبه ملت ایران در جنگ تحمیلی افزود: مردم تازه جنگ را پشت سر گذاشته بودند و دیگر مردم دیگر سیاسی نبودند، آنها آنقدر از جنگ و وقایع آن خسته و دل شکسته بودند که فقط می‌خواستند زندگی کنند و تنها این مطلب که دیگر بمبی بر سرشان نبود آنها را خوشحال می‌کرد، دیگر از جنبش‌های دانشجویی نیز خبری نبود، نسل ما به نسلی تبدیل شده بود که درباره زندانیون سیاسی، انقلاب و جنگ همه چیز را می‌دانست ولی همچنان ساکت بود زیرا می‌دانست که اگر دهانش را باز کند باید در ازای آن زندگیش را از دست بدهد، ما درباره سیاست حرف نمی‌زدیم چون می‌ترسیدیم!

ساتراپی در جلد دوم از کتاب خود، مدعی می شود که او پس از خروج از ایران و رویا رویی با کشور، فرهنگ و مردمی جدید به این مطلب پی می‌برد که تا چه اندازه در کشورش ظلم و خشونت بیداد می‌کند!

فیلم کارتونی «پرسپولیس» که امسال قرار است در شصتمین جشنواره فیلم کن به نمایش درآید، اگرچه به گفته «مرجان ساتراپی» فیلمی کاملا بیطرفانه است ولی در قالبی سیاه و سفید آشکارا سعی کرده تا انقلاب اسلامی را رویدادی تلخ و سیاه معرفی کند که مردم ایران را به مردمی افسرده و دل شکسته تبدیل کرده است.

 

منبع : تبیان




موضوع مطلب :
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 55
کل بازدیدها: 321008